به گزارش پایگاه خبری خوز نگار ؛  بر اساس نتایج پژوهش های انجام گرفته خلاقیت تا حدی از هوش، مستقل است ؛  به این معنا که ضرایب همبستگیِ حاصل از نمرات کودکان، نوجوانان و بزرگسالان در آزمونهای هوش و خلاقیت، همیشه مثبت و مقدارِ اون، اغلب کمتر از ۰/۵۰+ هست. یعنی بین هوش و خلاقیت رابطه ی متوسطی وجود دارد .
از طرف دیگه، این رابطه، با بالا رفتنِ بهره یِ هوشی، کمتر می شود . مثلأ اگه برای بهره ها یِ هوشیِ زیرِ ۱۲۰، ضریب همبستگی ۰/۵۰+ باشه، در بهره هایِ هوشیِ بالایِ ۱۲۰، ضریب همبستگی تا ۰/۲۰+ هم کاهش پیدا می کند. این یعنی بین هوش و خلاقیت، در هوش هایِ متوسط و نسبتأ بالا، رابطه ی متعادلی وجود دارد. ولی در هوش هایِ خیلی بالا، این رابطه، کم می شود. پس فردِ تیزهوش، الزاماً خلاق نیست و فردِ خلاق هم ممکن است خیلی تیزهوش نباشد .
بر همین اساس، می توانیم به مفهوم آستانه ی خلاقیت (Creativity threshold) اشاره کنیم. یعنی برای ظهور خلاقیت، میزان معینی از هوش لازم است . ولی بعد از این میزان، که همان آستانه ی خلاقیت هست ، ظهور و رشدِ خلاقیت، به عواملی دیگری، به جز هوش نیاز دارد .
یکی از این عوامل، ساختِ شخصیتِ فرد است یعنی هر چی شخص از انگیزه و پشتکار بیشتری برخوردار باشد، خلاقیتِ او افزایش پیدا می کند ؛ عاملِ دیگری مانند ، وضعیتِ محیطی و اجتماعیِ فرد نیز موثر هستند . هر چه محیط و اجتماع، آمادگیِ بیشتری یرای بروزِ افکار و اعمالِ خلاق داشته باشد، خلاقیت، بیشتر شکوفا می شود . لذا در جامعه های نامناسب و دارایِ جوِ سرکوب و خفقان، خلاقیت خاموش می شود .  البته آستانه ی خلاقیت در مورد مهارت های مختلف، یکسان نیست. مثلأ برای کشفِ یه اصلِ مهم در فیزیک یا شیمی، هوشِ بیشتری مورد نیاز هست تا برای نوشتنِ یه داستانِ جالب.

پروین رضایی
دکتری روان شناسی تربیتی

لینک کوتاه:https://khooznegar.ir/2x2c