به گزارش پایگاه خبری خوز نگار ؛ از کارکردهای نظام های اجتماعی و فرهنگی در کشور تأیید و تصدیق ارزش ها، نرم ها و هنجارهای پسندیده اجتماعی فرهنگ ملی مذهبی است که ظرفیت تعدیل خشونت، همزیستی مسالمت آمیز، رفع ناسازگاری، پاسداشت خیر عموم، … و بسط و گسترش صلح و صفا در داخل و خارج را دارند.
مع الاسف دانسته یا نادانسته و یا شاید از سر خیرخواهی با دستکاری، مهندسی اجتماعی و تسطیح فرهنگی اگر چه قصد بهینه سازی اخلاق و به کمال رساندن زیست اخلاقی جامعه وجود داشته؛ اما باعث ضربه دیدن آنها شده است.
حوادث روزانه و سرگذشت نوجوانان نشکفته و به بار ننشسته و حکایت هزاران جوان، زن و مرد در جای جای مملکت ماست که روزانه دچار آسیب های اجتماعی شده و جامعه را از این همه توان و استعداد که می توانستند موجب نشاط و سرزندگی باشند محروم و شهروندان، هزینه های توانمند سازی آنها را بالا برده و کل جامعه را افسرده و مغموم کرده اند.
از بد افزارهای توسعه در ایران و به تبع آن در استان خوزستان دستکاری ارزش ها و هنجارهایی بوده است که زمانی به تنهایی و بدون نیاز به امنیه، پلیس و امثالهم قدرت فرماندهی و بازدارندگی داشتند و به عنوان فرمان فرهنگی عمل می کردند.
ارزش هایی چون قناعت که دگر دوستی را در بطن خود داشت، همدردی که عواطف پاک را به هم می رساند، دستگیری که کارکرد حفظ و مراقبت از ساختار انسانی جامعه را داشت، ابراز عشق که مایه ی همبستگی کل پیکره ی جامعه را عهده دار بود و کوتاه سخن اینکه بنی آدم نقش اعضای یک پیکر را داشتند که در غم و شادی هم شریک و ساختار یک جامعه ی پویا و اخلاقی را بهم تنیده و کمتر به دروغ، ریا، فریبکاری، خودسانسوری و تحمیل خود به دیگران بود.
مشکل از اینجا آغاز شد که برای کاستن زمینه ناهنجاری و میل به گناه لازم آمد که فکری شود و جامعه را به سان ماشین و موجودی مکانیکی فرض کردیم و برای اینکه این انسان به خطا نیفتد و یا کمتر دچار خطا شود به مهندسانی نیاز شد که در ذهن توسعه نایافته کار گزاران فرهنگی کشور لانه داشت و باعث شد که دائم مشغول مانیتورینگ انسان ها باشند؛ غافل از آنکه بدون اینکه متوجه باشیم در حال ایجاد جامعه ای یکدست و شمشادی بودیم که در آن هیچ درخت بلند قدی نباید وجود داشته باشد و از قدبلندها خوشمان نمیآمد و تنوع را دوست نداشتیم وعاقبت امر منجر به این شد که با ازبین بردن تفاوت های طبیعی، خلاقیت ها، نوآوری ها و افزایش نشاط و سرمایه اجتماعی را دستخوش تلاطم و ریزش کردیم.
هزینه ی توسعه و امنیت پایدار را بالا برده و زمانی که یک فرمان فرهنگی کار هزاران امنیه و پلیس را انجام می داد از اثر بخشی افتاد، وجدان جمعی را لمس و فلج که نتواند در برابر ناهنجاری ها و آسیب های اجتماعی به وقت و اثر بخش واکنش نشان دهد.
رویکرد جامعه ی ما در خوزستان به دو مقوله ی کشش مفرط به سمت و سوی مراسمات شادی و عزا گویای یکی از همین آسیب هاست و منعکس کننده این حقیقت است که گرایش افراط گرایانه به مناسک خورده فرهنگ های دیرینه اقوام مختلف این بخش از کشور که در جای خود پازل و نقشه ی فرهنگی را به زیبایی پر کرده بود چه هزینه هایی را که بعدها برای افراد، خانواده ها و مناطق مختلف ایجاد نکرده است.
راه اندازی کارناوال های عزا با چه عده و عده ای که فقط یک فقره آسیب آن باعث قفل شدن ترافیک شهرها و پیامدهای زیان بار مترتب بر آن از هزینه های مالی، زمان، سوخت، آلودگی هوا، نرسیدن بموقع افراد به محل کار و کسب و حتی تأخیر در رساندن بیماران بد حال به مراکز درمانی، آلودگی صوتی و انبوهی دیگر از ضرر وزیان هایی که در سرجمع عدد بسیار بزرگی شده است.
تسطیح اجتماعی و فرهنگی جامعه و تبدیل جامعه به یک جامعهی شمشادی باعث جامعه ای شده است که در قالب باغچه ای در آمده است که هر روزباغبانانی قیچی به دست آمادهاند تا گیاهان قد بلندتر را کوتاه کنند.
ردیفی از گیاهان مشابه هم، گیاهانی بدون هیچ تنوع، همه یکرنگ و یکدست، … و تکراری که خستگی و تکرار را به خود و دیگران منتقل می کنند.
ارزش ها و هنجارهایی که در قرن های متمادی در جان انسان ها جا خوش کرده بودند و جامعه با آنها زندگی می کرد و چونان فرشتگانی جان و روان آنها را محافظت و از در غلتیدن به خطا و گناه باز می داشتند از خانه ی جان ما و حتی همسایگی ما خدا حافظی و رخت بربسته و رفته اند.
لجاجت و سرکشی افراد و جامعه را در برابر تعدی و دخالت دولت برانگیخته و جامعه را مملو از ناهنجارهایی چون خشم، تقابل، رقابت های نفس گیر، بی قانونی، حرص، حسادت، ریا، دروغ، تعدی به حقوق یکدیگر، اعتیاد، سرقت، قتل و … خودکشی کرده است؛ چنانکه کار چندانی از دست فرمان های فرهنگی بر نمی آید، و این همه در زمانی نه چندان دور رخ داده است، زمانی که بخاطر احسانی ولو کوچک افراد وام دار همدیگر می شدند و مترصد فرصتی برای جبران.
محسن اورکی کوه شور
دکترای سیاست گذاری عمومی