به گزارش پایگاه خبری خوز نگار ؛ نتایج مطالعات پیرشناسی حاکی از آن است که عمدتاً سالمندی پدیده‌ای زنانه است ؛ از آن جا که نسبت جنسی در سنین بالا کاهش‌ می یابد ، تعداد زنان سالمند نسبت به مردان افزایش‌ پیدا می کند . این پدیده با توسعه‌یافتگی جامعه نیز ارتباط دارد؛ در جوامع توسعه‌یافته تعداد زنان سالمند بیش از مردان بوده است.

نکته حائز اهمیت این است که زنان سالمند از نظر تحصیلات و درآمد نسبت به مردان در سطوح پایین‌تری قرار دارند و از نظر تأهل نیز تنهاتر از مردان هستند و از امنیت مالی و شغلی بی‌بهره‌اند، مجموع این عوامل منجر به فقر سالمندی زنان می‌شود که توجه و مراقبت بیشتری از سوی دولت ها باید متوجه این قشر باشد و از وظایف حکومت‌ها رسیدگی به مستضعفان جامعه است که این گروه از سالمندان باید تحت حمایت آن‌ها قرار بگیرند.

بر اساس پژوهش‌های داخلی، بیشتر شاخص‌ها، مانند پائین بودن سطح سواد، درآمد کم ، فقر، وابستگی، تنهایی ، نداشتن همسر، فقدان مسکن، اقامت طولانی‌مدت در سرای سالمندان، نبود پوشش بیمه‌ای، کم توانی و بیماری‌های مزمن، در زنان سالمند نسبت به مردان سالمند در شرایط نامطلوبی قرار دارد و تمامی این فقدان‌ها در سنین سالمندی در معرض نمایش قرار می‌گیرند.

رسیدن به سطوح بالای رفاه و توسعه اجتماعی_ فرهنگی مستلزم  داشتن برنامه های هدفمند در حوزه زنان سالمند است و برای طراحی برنامه هایی کارآمد داشتن اطلاعات و داده‌های درست از جمعیتی  که قرار است برنامه‌ریزی برای آن‌ها صورت بگیرد، ضرورت دارد .

فقدان اطلاعات آماری جامع  هرگونه برنامه‌ریزی را با اخلال مواجه می‌کند. پیشنهاد می شود به دلیل نبود نظام جامع آماری از سالمندان در کشور، تحقیقات و پژوهش‌ها  به سمت طراحی ، تدوین و اجرای برنامه های جامع در حوزه زنانه شدن سالمندی پیش برود و مهمترین قانون بالادستی که در حال حاضر در آستانه ابلاغ است ، برنامه هفتم توسعه است .

بنا بر استراتژی‌های مراقبت‌های یکپارچه سازمان بهداشت جهانی، مقصود از خدمات بهداشتی برای سالمندان پیشگیری از کاهش ظرفیت‌های ذاتی و ارتقای عملکرد است که جنسیت در آن لحاظ شده است ؛ اما غالباً برنامه‌های انجام شده برای سالمندان در دهه‌ گذشته، اغلب به‌صورت مقطعی و برای مدیریت بهداشت فردی، بدون مشارکت سالمند و در سطح بالینی بوده و جهت‌گیری‌های راهبردی با رویکرد جنسیتی همراه نبوده است و با توجه به شرایط نامطلوب سلامتی زنان سالمند و پیش‌بینی‌های زنانه شدن سالمندی در آینده ایران، برنامه‌ریزی‌های سالمندی کشور به جنس و جنسیت حساس نبوده است.

سازمان بهداشت جهانی در چارچوب برنامه خود بر شناخت تفاوت‌های میان زنان و مردان در سنین سالمندی تأکید می‌کند، و در پی حذف تبعیض‌های جنسیتی در سلامت، امنیت و مشارکت است و اعلام می‌کند که باید تأثیر عوامل متفاوت مانند نژاد، قومیت، محیط، اجتماع، فرهنگ، عامل اقتصادی و اجتماعی در زنان سالمند بررسی و در برنامه‌ریزی ها، خدمات سلامت و اجتماع مدنظر قرار بگیرد. اما در سند ملی سالمندان و استراتژی کلی سازمان جهانی بهداشت نیز اثری از عدالت جنسیتی و یا برابری دیده نمی‌شود.ضرورت توجه به زنانه شدن سالمندی در برنامه هفتم توسعه | پایگاه خبری خوزنگار

سن یکی از ابعاد مهم نابرابری‌ها است که با بعد جنسیت ترکیب می‌شود. سن با ابعاد دیگری مانند طبقه، نژاد، قومیت و… ترکیب می‌شود و به بازتولید نابرابری‌های مضاعف می ‎پردازد.

در دهه ۱۹۹۰ بینش‌های فمنیستی به دنبال ارتقاء آگاهی از تنوع تجربه سالمندی به وسیله تلاقی جنسیت با سن، نژاد، طبقه، قومیت و تمایلات جنسی بوده‌اند، و سعی بر این داشتند تا این نابرابری‌هایی که سالمندان در سنین سالمندی و در اواخر عمر تجربه می‌کنند را نشان دهند. این تلاش‌ها تحت عنوان « زنانه شدن سالمندی» قرار گرفت. این نوع تأکید فمنیستی بیشتر بر شرایط نامطلوب زنان سالمند در حیطه مستمری بازنشستگی و مراقبت و سلامتی تأکید دارد. رویکرد فمنیستی با توجه به محدودیت زنان در دوره سالمندی و کمبود دسترسی به منابع درصدد جبران غفلت های پیشین مربوط به دوران سالمندی زنان است.

نظریه‌های فمینیستی با تأکید بر تجربه سالمندی جنسیتی به این نکته اشاره می‌کند که در جامعه‎ پدرسالار با تأکید به مردان شاغل و زنان بارور، استانداردهای بی‌شماری در مورد سالمندی پدیدار می‌شود و زنان با عدم باروری و ازدست‌دادن زیبایی، کم‌ارزش و یا بی‌ارزش دیده می‌شوند.

نظریه‌های فمینیستی سالمندی، به تمایز دسترسی به منابع مالی، سلامت و منابع مراقبتی می‌پردازد که به طور چشمگیری تجربه سالمندی را میان زنان و مردان را متفاوت می‌کند. پژوهشگران فمینیستی به بررسی میزان‌های بالای فقر زنان سالمند هستند و تغییر نهادهای که این فقر را ادامه دار می‌کنند را پیشنهاد می‌دهند.

این نظریه اذعان دارد که جنسیت بر تجربه سالمندی از طریق گوناگون اثر می‌گذارد. زنان سالمند در مقایسه با مردان سالمند، دارای عدم ثبات اقتصادی هستند به علت، عدم اشتغال یا ناپایداری تجربه شغلی از مستمری بازنشستگی یا محروم و یا در درجه پائینی قرار دارند. بدین سبب زنان سالمند بیش از مردان سالمند در فقر به سر می‌برند.

نظریات فمینیستی بیان می‌کنند که عدم برابری جنسیتی در دوران سالمندی ماحصل تصمیم‌های سیاسی دررابطه‌با قوانین در طول عمر زنان است؛ بنابراین زنان تاوان انتخاب‌های محدود در بازار کار و تصمیم‌های حقوقی اتخاذ شده برای ‌آن‌ها را در دوران سالمندی می‌دهند.از سویی زنان به سبب برعهده گرفتن مسئولیت‌ها و مراقبت‌ها در خانه به طور غیررسمی و یا به‌عنوان پرستار بهداشتی و مراقب اجتماعی به طور رسمی کار می‌کنند؛ بنابراین وضعیت زندگی و تجربه، سالمندی میان زنان نیز متفاوت است و سیاست‎های اجتماعی باید این موضوع را مدنظر قرار دهند.

ضرورت توجه به زنانه شدن سالمندی در برنامه هفتم توسعه | پایگاه خبری خوزنگار

نظریات فمینیستی عملکرد دولت‌ها را در زمینه بهبود رفاه از طریق سیاست‌گذاری‌ها، اصول سازمانی و ایدئولوژی‌های خود و سلطه مردانه بر بازار کار و فعالیت و تقسیم کار جنسیتی، نقد می‌کنند.

آن‌ها اذعان می‌کنند جمعیت زیادی از زنان به کار و فعالیت بیرون از منزل نمی‌پردازند؛ بنابراین شغل ثابتی ندارند و وظیفه مراقبت از فرزندان و سالمندان را در منزل و غیر منزل برعهده دارند.

زنان مسئولیت‌ها و انرژی صرف شده را بدون اخذ دستمزد انجام داده‌اند و با رسیدن به سنین سالمندی در حیطه تأمین اجتماعی و مستمری بازنشستگی دچار مشکل شده و از نداری به مشقت افتاده‌اند.

نظریه‌های فمینیستی به نظریات متداول در این زمینه نقد وارد می‌کند که حقوق زن‌ها در حیطه مادری، همسری و مراقبان غیررسمی از والدین نادیده گرفته شده است و بدین علت از نظر جایگاه نظام اقتصادی در سطوح پایین قرار می‌گیرند.

فهیمه شمسینی

لینک کوتاه:https://khooznegar.ir/radd